هرقدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی / آنقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هنوز هم نمیدانم اینجا چه فصلیست ، که من کال ماندم و به تو نمی رسم !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چون خیالت همه شب مونس و دمساز من است ، شرم دارم که شکایت کنم از "تنهایی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ماه من ، نماز آیات می خوانم ، وقتی گرفته ای !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خداوند پرسید : میخوری یا میبری ؟ گفتم میخورم ، اما افسوس که نمیدانستم لذت ها را میبرند و غصه ها را میخورند !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایم را دوست دارم و باوفاتر از او سراغ ندارم ، به رسم همین وفاداریست که کسانی را که دوست دارم به او می سپارم .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از تمام دار دنیا ، تنها یک چیز دارم : دوستت !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فانوس شب وداع ، با هر سوسو / می گفت که آن کوچه ی رویایی کو / او بود و کمی شعر و هوایی ابری / امرو نه ابریست ، نه شعریست ، نه او !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کارگر خسته ای سکه ای از جیب کت کهنه اش درآورد تا صدقه دهد ، ناگهان جمله ای روی صندوق دید و منصرف شد ، "صدقه عمر را زیاد می کند" .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اندازه ی یه سر کبریت دلم برایت تنگ شده ، کوچیکه ولی دنیا رو به آتیش میکشه !
نظرات شما عزیزان: